تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

4


تو این مدت هفت سالی که با بیماری درگیر م دوبار جوابم کردن وحضرت اجل تصمیم گرفته بودن جون ناقابلمو بگیرن که بهشون افتخار ندادم :)))

کلا با این عزی جون  ( عالیجناب عزراییل  رحمه الله علیه ) ماجراها داشتم ولی من همیشه یه راه در رو پیدا کردم جوری که بین مریضای دکترم مثال خوبی برای لجبازی با عزی جون شدم چند وقت پیش که بیمارستان بستری بودم  دکتر و خانم جوونی به دیدنم اومدن  وبعد سلام واحوالپرسی  دکتر بنده رو اینجور معرفی کردن ایشون همون خانمی هستن که دو بار تا آستانه مرگ پیش رفتن وباز برگشتن و بعد با خنده رو به من گفتن که رمز موفقیتت رو برای دختر خالم بگو که اینقدر نگران بیماریش نباشه 

مونده بودم چی بگم  

واقعا من تا اون لحظه به هیچ چیزی فکر نکرده بودم جز اینکه باید خوب بشم واز زندگی بخاطر این همه سختی که بهم داده با شاد بودن وخوشیم انتقام بگیرم مدام به خودم می گفتم حق منه خوب زندگی کنم وباید خوب بشم  و به آرزوهام برسم حالا به این خانم چی  باید میگفتم کمی از این بر اون بر حرف زدیم ویکم باهاش شوخی کردم بهش گفتم دکتر زیادی شلوغش کرده من رمز موفقیتی ندارم جز اینکه نمیخوام بمیرم همین

حیف نیست  تو اوج جوونی گوشت نداشته ی تنمُ مور و ملخ بخوره بذار خوب بشم چاق و چله که شدم بعد دویست سال  هر جوری که شد تسلیم میشم

به اون خانم گفتم یه راه بیشتر نداری تسلیم مریضی نشو و باهاش بجنگ هیچ نسخه ی  جادویی هم برات ندارم بیماری سرطان قبل از اینکه بیماری جسمی باشه بیماری که به روح و روان آدم ربط داره پس همراه درمان جسمت روی روح و روانتم کار کن وهر دو رو تقویت کن

وقتی خیلی بهت فشار میاره بهش بگو تو اندازه یه سرماخوردگی معمولی قدرت داری و نمی تونی منُ از پا در بیاری من از تو قویترم اینجوریه که می فهمه نمیتونه آزارت بده وباید بره پی کارش

گاهی کم میاری و خسته میشی اینم طبعیه اون موقع سعی کن ذهنتو از همه چی خالی کنی درست مثل یه خلا و خودتوجوری تصور کن که انگار سرحال وسلامتی

 و یه چیز رو هیچوقت فراموش نکن این که میگن خدا بنده های خاصش رو یه جور دیگه امتحان میکنه  حقیقت داره  وقتی خودتو بنده خاص خدا بدونی  بخاطر قبولی تو امتحانت تمام تلاشت رو میکنی

اینجوریه که من نمیخوام بمیرم میخوام  اونقدری زنده بمونم که ازدواج کنم وبچه دار بشمُ تا بهم نگفته مامان  دست از مبارزه بر ندارم

بعضی موقع خودمو  مادر بزرگی فرض میکنم که نوه هام روزای پنج شنبه جمعه میان خونم و من براشون قلیه ماهی درست میکنم   نوه ی بزرگم ،پسر پسرم منو میذاره تو ماشینش و می بره خیابون گردی :)))) همچین مادر بزرگ دل زنده ای میشم در اینده دختر دخترم  با هیجان ماجراهای دانشگاه و کلاساشو برام تعریف میکنه اینم از مادربزرگ پایه :))

از تصورش قند تو دلم آب میشه و کلی از این مدل آرزوهام براش گفتم و هر دو از ته دل خندیدیم :)))

-----------------------------------------------------------



نظرات 5 + ارسال نظر
سحر شنبه 2 بهمن 1395 ساعت 08:37

اوه ، آدرس نذاشته بودم تا حالا؟!

نه دوست عزیز :))

سامورایی جمعه 1 بهمن 1395 ساعت 21:29 http://samuraii84.persianblog.ir/

همین کارو بکن
روح کِلِی بعد از مرگش در تو دمیده شده

چقدر خشن جواب کامنتتون رو دادم اما این مسخره پر رو تر از اینه باید گوششو جوری بپیچونم حساب کار بیاد دستش خداییش خودم از تصور گوشه رینگ ترسیدم وای به حال این مسخره اگه نره پی کارش خیلی پرو

سحر جمعه 1 بهمن 1395 ساعت 18:53

اتفاقا این اواخر با یه کارگردان معروف سال های دور آشنا شدم که دقیقا همین حرف تو رو زد؛ اینکه با بیماری ام مثل سرماخوردگی برخورد کردم و شکستش دادم.
از دیدنش کیف کردم، تو دقیقا منو یاد اون مرد انداختی ... بهت تبریک میگم

راستی برای خوندن اون رمزدارها باید خواننده ی باسابقه باشی؟!

نه بابا اینجا دو یا سه خواننده ندارم که بخوام بر اساس سابقه بهشون رمز بدم اما چطوری بهتون رمز بدم وقتی آدرسی ندارم
من مسخرش میکنم یهو توهم نزنه که چون اسمش سرطانه خیلی قدرت داره :))
مرسی بابت تبریک واون قلب خوشگله

سامورایی جمعه 1 بهمن 1395 ساعت 18:32 http://samuraii84.persianblog.ir/

شما روحت کنفو کاره
میزنی لت و پارش میکنی. میدونم

می دونستی بچه بودم دلم میخواست جای محمد علی کلی می بودم احتمالا بعد مرگش قسمتی از روحش وارد وجود من شده
شک نکن لهش میکنم میذارمش گوشه رینگ تا میخوره میزنمش تا جرات نکنه باز بیاد سراغم

سامورایی جمعه 1 بهمن 1395 ساعت 18:15 http://samuraii84.persianblog.ir/

خیلی خوبه که اینقدر در برابر بیماری و مشکلات سرسختی. همه ی ما میدونیم که آخرش مُردنه اما اینکه چطوری بمیری مهمه. از اینکه میبینم اینقدر قدرت داری که با بیماریت مبارزه میکنی تحسینت میکنم. بهترینها رو برات میخوام

ممنونم دوست خوبم
من که مثل شما کنفو کار نیستم وگرنه تا الان ناک اوتش کرده بودم :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد