تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

وضعیت سفید وگهواره ی گربه

 از وونه گات سه کتاب  دارم که دوتاش رو خوندم  و در حال خوندن  سومین کتاب هستم  این پستها صرفا جهت اطلاع ومعرفی کتابِ در حد یک خواننده معمولی  پس چیزی که می نویسم فقط احساس من نسبت به اون کتاب گفتم احساس که بدونید دید من نسبت به یک کتاب تا چه حد  غیر حرفه ایست   من فقط عاشق خوندن هستم همین.:))

اولین کتاب خداحافظ دکتر که وارکیان بود خیلی وقت پیش خوندم وبعد به دختر خاله جانمان قرض دادم که  هر وقت رفتم خونه خاله بهم داده اما جاش گذاشتم والان یکساله  بدلیل فراموشی های مکرر بنده  همونجا مونده :)) بخاطر همین دقیق یادم نیست که موضوعش چی بود چون یکبار بیشتر نخوندمش  فقط در  این  حد بگم که مصاحبه با شخصیت های معروف تو اون دنیا بود

دومین کتاب سلاخ خانه شماره پنج  که تو قسمت کتابخونه  این خونه هست

سومین کتاب که در حال خوندنش هستم گهواره گربه است  کتابی که تا الان مثل اون سه کتاب به دلم چسبید بخاطر همین هنوز تموم نشده گذاشتم تو قفسه ی کتابخونه ی این خونه تا در صورت تمایل برای ایام تعطیلات عید کتابی داشته باشید

نمیدونم تا چه حد حرفم درسته  به نظرم  کتابهای وونه گات خوندن از  تلخی ها رو در قالب طنز راحت تر میکنه  تلخی هایی که خواه ناخواه نوع بشر بااون درگیرِ، جنگها ، نابودی محیط زیست و ....حداقل برای آدم ظرفیت تکمیلی مثل من که از دیدن وشنیدن وخوندن تلخی ها فراریم مثل شکلات تلخ بوده ، تلخ وشیرین 

..............................................................................................................................

وقتی نمی تونم احساساتم رو در قالب کلمه بگنجونم و  کلمه ها درست کنار هم جفت و جور نمیشن  ، حاصلش میشه خط خطی های روی کاغذ 

وضعیت سفید یکی از همون هزاران احساس سرکوب شده ای که وقتی  مثل کوه آتشفشان فوران میکنه هیچ چیزی جلو دارش نیست  جز قلم وکاغذ و خط خطی های ناخوداگاه که وقتی سرتُ از رو کاغذ بر میداری شبیه یه نقاشی میشه احساسی که تو سینت فریاد میزنه منم هستم ولی باز خفش میکنی ، و مثل همه ی عمرت فرصت هاتُ از دست میدی  وقتی ترسو باشی ....   هعی .


گفتم بدوم تا تو  همه فاصله ها را

تا زودتر از واقعه گویم گله ها را

چون آیینه پیش تو نشستم

که ببینی در من اثر سخت ترین زلزله ها را

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست

بس که گره زد به گره حوصله ها را

یکبار تو هم عشق من از عقل نیندیش

بگذار که دل حل کند این مساله ها را

 

  محمد علی بهمنی


نظرات 3 + ارسال نظر
سحر یکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت 20:06

انقلاب فرهنگی یک سری تحولات بنیادی و وحشتناک بود که در جامعه ی چین بعد از نیرو گرفتن سوسیالیست ها و حزبی شدن کشور رخ داد. جاهای دیگه رو نمی دونم،اما تو چین که دارم می خونم براساس حرف های مائو یکدفعه ادم ها زیر و رو شدند، کسی به کسی رحم نمی کرد و هنر و فرهنگ کشور زیر و رو شد. این کتابی که من دارم می خونم مشخصا به موسیقی می پردازه، مثلا باخ و بتهوون رو حکومت قبول داشت، اما تا جایی که خودش تایید می کرد و بقیه فرمالیست و عامل سرمایه داری بودند. برای همین ریختند کنسرواتوار رو داغون کردند و کلی نابغه خونه نشین شدند و هویت شونو از دست دادند.
وحشتناکه واقعا.
سایت فایده ای نداره, خودت می دونی ادبیات بهتر از هر سایتی به آدم کمک می کنه. "مادر "رو یادمه، خوب بود، اما رمان های زیادی هست که در این زمینه می تونه کمکت کنه، مثلا "دن آرام " یا "دکترژیواگو" ...
قراره کتاب رو ترجمه کنم. تموم که شد حتما برات می فرستم.

دکتر ژیواگو تو لیست خریدنی هامه کی بخرم خدا میدونه
مدام وسوسه میشم فیلمشو ببینم اما به خودم قول دادم تا قبل نخوندن کتاب هیچ فیلمی نبینم
مرسی از الان کلی ذوق دارم کتابی رو بخونم که دوستم مترجمشه :)

سحر شنبه 14 اسفند 1395 ساعت 19:59

خیلی دلم میخواد وونه گات بخونم، اما تا حالا نشده ... در مورد این کتاب خاص می تونی به وبلاگ "میله بدون پرچم"مراجعه کنی. گاهی نکات خوبی درباره ی کتابها می گه که به درک بیشترشون کمک می کنه یا شاید هم از اونایی باشی که حوصله ی تحلیل های دیگران را ندارند
من الان دارم یه رمان انگلیسی می خونم درباره ی این که انقلاب فرهنگی چی به سر چینی ها آورد. وحشتناکه خورشید، گاهی از انقلاب ایران بدتر!

انقلاب فرهنگی همون انقلاب کمونیستیه؟ من علاقه خاصی به مطالعه اون دورانی که کمونیستا سر پا بودن دارم یه جورایی مرموز بودنشون وبسته بودن حکومتشون برام جالبه حالت معمایی داره اما جز کتاب مادر ماکسیم گورکی اونم نسخه قدیمیش تا حالا چیزی نخوندم
راستش خیلی حرفاشون رو متوجه نمیشم چند باری هم رفتم وبلاگشون اما مخم نمیکشه
ترجیح میدم به سبک خودم کتاب بخونم
میخونم ولذت میبرم

سامورایی جمعه 13 اسفند 1395 ساعت 13:10 http://samuraii84.persianblog.ir/

باز هم وونه گات
وضعیت سفید عالیه... دارم واسه بار سوم نگاش میکنم و تیتراژ پایانیش با شعر بینظیر محمدعلی بهمنی

تقصیر من نیست خب فعلا همینا رو برای خوندن تو کتابخونم دارم به غیر وونه گات چند کتاب دیگه هم تو کتابخونه این خونه هست خب دلت خواست اونا رو بخون البته اگه بتونی باهاشون ارتباط برقرار کنی :)))
منم خیلی دوستش دارم هم فیلمش رو هم حس وحال وضعیت سفیدی خودم رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد