ذهن ودلم رو خالی کردم از همه کس وهمه چیز مدتیه نه فکر میکنم ونه تلاش
مثل یه پر سبک سبک روی امواج زندگی شناورم
خودمَ سپردم به دست سرنوشت این همه سال تلاش وتکاپو منُ حسابی خسته کرده گاهی لازمه دست از مبارزه بکشی ویه گوشه به دیوار تکیه بدی واطرافتُ نگاه کنی اون ,وقته که می تونی مناظر اطرافُ خوب ببینی می تونی از زندگیت لذت ببری
تمام عمرم فکر میکردم من یه مبارزم در واقع مبارزبودم اما الان شمشیرمُ در مقابل زندگی غلاف کردم
میخوام تو زندگیم بدون هیچ تلاشی تغییر کنم اون تغیراتی که با سکون و آرامش میان رو تجربه کنم
چقدر خوشگل تر شده اینجا ... ببخش که سرم شلوغه و نمی تونم تند تند بهت سر بزنم.
من هم فکر می کنم اون نوع آرامش باید چیز خوبی باشه، اما خودم بعید می دونم بتونم بهش برسم، بس که عجول و حرص و جوشی و کم طاقتم!
راحت باش عزیزم یه روزی همه ی نوشته هامو میخونی تا اون موقع صبر میکنم:))
من هم فکر میکردم نمیرسم اما از وقتی خودمو سپردم دست زندگی و گفتم هر چه پیش اید خوش اید رسیدم نشستم تو قایق و به خدا گفتم خودت نا خدا هر جا خواستی ببر من فقط استراحت میکنم
اون جمله اول بیانگر حال و روز منه....
راستی مشکل عکسا از کجا بود؟....قالب جدید هم مبارک باشه
نمی دونم مشکل عکسا از کجاست برای خودمم باز نمیشن
ذهن خالی از هیچ چیز وهیچ کس خیلی خوبه حداقل در آرامشی من برای ذهنم فیلتر گذاشتم برای دلم هم همینطور از این به بعد ادما رو فیلتر میکنم