تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

گرگور سامسای عزیز

چیزی که میخوام بگم شاید براتون غیر قابل هضم باشه  وشوکه کننده

باز تو حالت دست به چونگی نشستم واین بار فکرایی تو سرم می چرخه که بوی زندگی نمیده و هیچ نشونه ای از دختری که بهش لقب شوالیه ی نور دادین نداره

خستم خیلی هم خستم وامیدوارم خدا اینو بفهمه و خودش یه فکری کنه  چون ممکنه کار به جاهای باریک بکشه  یه نامه به گرگور سامسای مسخ نوشتم   گر چه جز محرمانه هامه اما اجازه میدم شما هم بخونید

گرگور سامسای عزیز این چند روزه عجیب به یادت هستم ، شاید بین این همه آرزوهای رنگارنگی که این روزها مردم دارند آرزوی حشره شدن احمقانه به نظر بیاد ، اما تو که خوب میدونی چقدر دلم میخواد جای تو بودم

وقتی کافکا تو رو خلق کرد شخصیت حشره ای خاصی بهت نداد و شاید همین باعث عذاب کشیدنت شد ، میدونم میگی به حال من چه فرقی میکنه ؟ اما براش توضیح قانع کننده دارم

من ترجیح میدم اگه زمانی  حشره بشم حتما سوسک باشم ، یعنی اجازه انتخاب داشته باشم  چون طفل معصوم به هر جا بره با کفش ودمپایی ازش استقبال میشه و زندگیش خلاص. 

می دونم میدونم که تو دلت نمیخواد بمیری اما گرگور جان این بهترین روش انتحارِ و صد در هزار جواب میده

اول - اینکه با دمپایی چنان  محکم به سر سوسک می کوبند که در جا عمرشُ میده به شما

دوم- کسی برای مرگ سوسک غصه نمیخوره

سوم - خرج مراسم کفن ودفن سوم چهلم سالگرد نداره

چهارم - همه از مرگ سوسک خوشحال می شن

 و اما اگر سوسک بشم دلم میخواد با همون دمپایی آبی فیروزه ای  مامان پری بمیرم ، همون که عکسشُ دیدی

قربونش برم مهارت زیادی تو کشتن سوسک داره ، تازگیا هم یکی دوتا روش ضربه زدن جدید یاد گرفته ، می کشه بدون زجر کشیدن

اینطوری مامانم داغ فرزند نمی بینه ، غصه دار نمی شه  ، گریه هم نمیکنه ، منم به مراد دلم می رسم

 


صرفا جهت اطلاعتون

 برگشتم خونه هفته ی دیگه باز میرم

ا

نظرات 2 + ارسال نظر
بندباز سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1396 ساعت 15:01 http://dbandbaz.blogfa.com/

البته همیشه هم مسئله به همین سادگی نیست.
خیلی ها رو می شناسم در برابر سوسک ها واکنش های غیرمعقول نشون میدن. حتی بعضی ها برای پرورش و به نوعی دامپروری و صادرات از اونها استفاده می کنند. خب می تونی الان تصور کنی یه سوسکی رو که بعنوان ملکه ازش نسل کشی کنن چه حالی داره؟! بعضی ها اصلا دوست دارن سوسک ها رو میذارن همینطور زندگی شون ادامه داشته باشه. بعضی ها هم که می ترسن، بلد نیستن چطوری بکشن. حیوونکی رو زجر کش می کنند و خلاصه میخوام بگم هیچوقت، هیچ وقت هیچ وقت دلت نخواد جای هیچ موجود دیگه ای باشی جز همینی که هستی. اینها هم گمونم عوارض دوره ی درمانت هست. انشالاه به زودی زود خوب خوب خوب می شی و به این نامه ت با خنده نگاه می کنی

خسته شدم خسته ی خسته
امیدوارم به زودی خوب بشم

الهام دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت 21:05

اگه کسی سوسک ها رو دوست نداره پس آقا موشه کیه که خاله سوسکه رو دوست داره؟

نمیدونم حال موش و سوسک یکیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد