تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

درد دلهای چندگانه

به اینکه تناسخ وجود داره ،یا  تو دین ما پذیرفته شده است ؟ بهشت وجهنمی وجود داره یا نه کاری ندارم اما  اعتقاد به زندگی پس از مرگ  اونطوری که خودم میخوام نه اونی که تو کتابهای مقدس نوشته شده، تجربه دنیاهای مختلف ونهایتش رسیدن به کمال باعث شده از مرگ نترسم، کلی باهاش شوخی کنم و تصمیم بگیرم که کدوم دنیاها رو تجربه کنم  تو هر دنیا به هیبت چه موجودی در بیام و چه کسانی رو ملاقات کنم و کلی اوقات خوش برای خودم بوجود بیارم  

چیزی که مرگ رو ترسناک میکنه بعد از خصلت جون عزیزی که تو همه ی ما آدما وجود داره آموزه های غلط دینی که از بچگی باهاشون بزرگ شدیم من که از مرگ نمی ترسم چون اعتقاد به بهشت وجهنم رو تو خودم از بین بردم ، بهشت وجهنم ما همین دنیاست روزی که ارامش نداشته باشی انگار تو اعماق جهنمی واین خودش بدترین نوع تنبیهِ حتی از سرب مذاب تو حلق ریختنم بدترِ و روزی که حالت خوبه تو بهشتی و هیچ چیزی نمیتونه بهتر از داشتن حال خوب باشه ، هر دو هم به اعمالمون بستگی داره چون گندم ز گندم بروید جو ز جو

-------------

مدتیه ا باورهام ترک خورده ،  یه ترک عمیق .اعتقادم به خیلی چیزا رو ازدست دادم مخصوصا عشق ودوست داشتن ، تنها چیزی که سفت وسخت بهش معتقدم عدالت الهیِ میدونم هر کس دلمو شکست خدا یه جایی جوابشو میده ولی خدانکنه بد جور جواب ظلمشو بگیره با اینکه آزارم میدن ولی دلم نمیخواد آسایششون از بین بره هر چند خدا از حق خودش میگذره اما از حق بندش نه . با این حال فقط دعا میکنم به راه راست هدایت بشیم همگی

-------------------

عزیزترین میگه برای چیزی حرص بخور که بتونی تغییرش بدی وکاری کنی اما اتفاقاتی که دست تو نیست ناراحتی نداره، نه که نداره اما ته ناراحتیت یه نفس عمیق بکش وبگو بی خیال ولش کن

این روزهای من با بیخیال ولش کن طی میشه ، برای فراموش کردن دردام زنانگی خودمو تو گلهای پیراهنم جستجو میکنم ، سعی میکنم یادم بیاد که یه زنم ، زن درونم که مدتها تو قالب مردونه بود دوباره متولد شده  و حس زنده بودن به من میده

.....................

و اینکه من دیگه اون ادم سابق نیستم و نخواهم بود باور ترک خورده باعث شد خیلی چیزا در من عوض بشه، یه جورایی بهم قدرت تغییر داد یک عمر آدم مهربونه ی رابطه من بودم وجز تحقیر وتوهین چیزی نصبیم نشد حالا میخوام برعکس گذشته گرگ درنده داستان بشم هر چند بقول مامانم کسی که ذاتش مهربونه نمیتونه گرگ باشه اما گرگ نشم متعادل که میتونم بشم

دیگه ادم سابق نخواهم بود از این به بعد لازمه هر کسی اندازه ظرفیتش محبت دریافت کنه و این قانون اساسی جدیدِ زندگی منه

دیگه ادم سابق نخواهم بود

درس عبرت

سلام خوبی ؟

 من چیکار کنم درس عبرت بگیرم اینقدر احمقم که از یه سوراخ چند بار نیش خوردم  همه بهم بدی میکنن باز فراموش میکنم  اووف بر من که نمیخوام ادم بشم


-سلام اول اینکه تمرین کنی که فکر قضیه ای که اتفاق افتاده رو بندازی دور در اسرع وقت . بعد هم اینکه به یه حدی از ضربه خوردن که رسیدی تو قضیه کم کم  درس عبرت می گیری . فعلا قضیه رو رها کن بعد سر صبر بشین با خودت فکر کن که چه انگیزه ای باعث میشه تو اینجور مواقع یه چیز تجربه شده رو تکرار کنی

مهربونی ذاتی والبته احمقانم  چیزی که تو وجودمه اما مثل اعضای بدنه نمیشه جداش کرد فقط باید متعادلش کرد 

- داره خوابم میبره شاید جواب ندادم . مراقب

فکر وقلبت باش تا بعد حرف بزنیم بیشتر

.................................................

و من خوب میدونم علت نیش خوردنم چیه وقتی تو زندگیت از چیزی که آزارت میده فرار کنی همیشه مثل کش ، کش میاد و مثل سایه دنبالته  باید یه چیزی رو قبول کنم که پذیرشش سخته تنها راه چاره همینه  ,'وگرنه تا قیام قیامت نیش خوردنم ادامه داره 

اما حق با تو هست ضربه های بیشتر انزجار  از وضعیت موجود پیش میاره وهمین تنفرمثل یه اهرم تکونم میده :)

خدا رو شکر الان به جایی رسیدم که اهرم فشار به دردم بخوره  و درس لازم رو بگیرم

ممنونم که همیشه تو بدترین شرایط بهترین حرفها رو میزنی وباعث میشی بهترین راه حل ها رو پیدا کنم ، دیگه اون ادم سابق نیستم رفیق اونقدر قدرتمند شدم که بودن یا نبودن ادمها کمتر ازارم بده

من دیگه بچه نمیشم دیگه بازیچه نمیشم :)



هویت

درسته آغاز زندگیت خوش نبوده اما این هویتت رو نمی سازه بلکه باقیِ زندگیِ که بهت هویت میده اینکه تصمیم بگیری کی باشی

انیمیشن پاندای کونفو کار



رفیق از این دنیا و آدماش بدجور دلم گرفته

- واقعیته. چیزی نمیشه گفت ، متاسفانه این یه قسمت از شخصیت و وجود نوع بشره