خیلی وقته دریای زندگی ساکنِ ، نه از موج خبری هست و نه طوفانی ، نمی دونم این خوبِ یا بد فقط در حال حاضر دچار یه رکود عجیبی شدم که هیچوقت تو عمرم تجربش نکرده بودم، حس آرامش یا شایدم بی خیالی مطلق ، بی خیالی نسبت به همه ی مسایل خوب و بد زندگی .
آبلوموف رو هنوز تموم نکردم ، میرم تمدید میکنم وباز نمی خونم درست مثل ایلیا ایلیچ آبلوموف که هیچوقت هیچ کتابی رو تموم نمی کرد این روزها عجیب دچار بیماری آبلوموویسم و یا بطور عامیانه همون تنبلی خودمون شدم باور نمیکنم حال واحوال ایلیا ایلیچ از لا بلای سطرهای همون 155 صفحه ای که خوندم ، درست عین بیماری مسری به من سرایت کرده باشه ، اما چه باور کنید چه نکنید این اتفاق افتاده :))
گاهی اونقدر دردها تو زندگی ادم زیاد می شن که دچار یه بی حسی میشی ، بی حسی که آدمُ نسبت به همه چی بی خیال میکنه و این بهترین اتفاقی که تو سی و اندی سال عمری که از خدا گرفتم افتاده . همون بی خیالی و بی حسی که سالها دنبالش بودم و نمی تونستم تو خودم بوجود بیارم .
منم همش دنبال اون بی خیالیه هستم که نمی رسم بهش از بس بیخود حرص می خورم
رمان های روسی رو دوست دارم، اما این یکی رو نخوندم. رمان های روسی محبوبم "دن آرام " و " دکتر ژیواگو" هستند!
بگذار خودش بیاد گاهی لازمه هیچ تلاشی نکنی این تجربه شخصیه منه درست مثل رشد یه دونه بدون هیچ تلاشی طبق قانون طبیعت رشد میکنه
آبلوموف که فعلا طلسم شده منم تعریف این دوتا کتاب شما رو خیلی شنیدم وقراره بخونم مخصوصا دکتر ژیواگو
راستی فکر نمیکردم سی و اندی سالی از عمرت گذشته باشه
چرا فکر نمی کردی ؟
گذشته دیگه
دو هفته پیش یه موج عجیب افتاد توی زندگیم که خیلی چیزا رو با خودش برد. و فهمیدم که دریای زندگی همیشه ساکن نیست.
رمانهای روسی همیشه سنگین هستن و خوندنشون زمانبره. نگرانش نباش. تمومش میکنی
دریای زندگی من از بدو تولد تا الان همیشه طوفانی بوده
طوفانهای نوزادی تا پنج سالگی رو برام تعریف کردن بقیشم خوب یادمه خدا رو شکر مدتیه از طوفان خبری نیست
سلام بر خورشید خانم تابان
خوبی؟
یلدات مبارک
خوش گذشت ؟
منم این روزا همین ریختی ام
اسلوموشن به تمام معنا
کلا چند وقته حسش نیست
سلام تشکر
این بی حسی برای من خیلی خوب بوده