دیشب فرشته کوچولو رو بغل کردم وخوابیدم به امید یه خواب راحت
مدام بهش میگفتم میدونم از من مراقبت میکنی می دونم
می دونم از من مراقبت میکنی
اونقدر گفتم که نمیدونم کی خوابم برد اما کابوس ندیدم، نصف شب از شدت درد از خواب نپریدم ومثل خرس راحت تا صبح خوابیدم
هر وقت دلتنگ میشم یه عروسک متولد میشه و این فرشته کوچولو به این نیت خلق شد که مراقبم باشه کنارم باشه وبهم امید و آرامش بده وانصافا تا الان کارشُ خوب انجام داده و من عاشقشم
گاهی زائده ها هم امید بخش میشن درست مثل این عروسک که از دور ریختنی ها بوجود اومده
گاهی چیزایی حال آدم رو خوب میکنن که قراره برای همیشه فراموش بشن ، دور ریخته بشن. و اونا نمیخوان فراموششون کنیم درست مثل تکه پارچه هایی که دیروز میخواستم بندازم سطل اشغال شاید فکر کنید خل شدم اما حس کردم تیکه پارچه ها دارن التماس میکنن که این کار رو نکنم وبعد فکر درست کردنِ یه عروسک بند انگشتی که راحت بشه حملش کرد به ذهنم رسید و مطمئن شدم که اون پارچه ها رو نباید دور بریزم و اینطوری بود که یه معجزه بوجود اومد
معجزه ها به همین کوچکی هستند اطراف ما پر از معجزه است ولی ما همیشه دنبال دونه درشتها هستیم و اون کوچیکا رو نمی بینیم دیروز تا الان این بند انگشتی رو از خودم دور نکردم هر وقت مضطرب شدم تو دستام فشارش دادم وانرژیش بهم منتقل شد با اینکه خودم خالقش هستم ومیدونم انرژی خودمِ که تو وجود این عروسکِ اما انگار برای حال خوب به یک واسطه نیاز داشتم
آره، منم می خوام یه دونه
آدرس بده تحویل بگیر :)
ازش برمیاد معجزه کنه، بس که ملنگه!
چه معجزه ای بالاتر از خواب خوب شبا تو دستم میگیرم تا بخوابم وای سحر خیلی خوبه این فسقلی
کاش میشد برای همه دوستام درست کنم
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
بعله درست می فرمایند شاعر وناقل :)
ای جانم چه بامزس
اینکه خالق اون عروسک خودتی و اینقد دوسش داری و میتونه بهت دلگرمی بده، پس فکر کن وقتی خدا خالق ماست و از روح خودش به ما دمیده چجوری میتونه فراموشمون کنه
کونفو کار من هنوز در مورد خدا شک دارم من چیزی رو که خلق کردم از خودم جداش نمیکنم کاری نکردم درد بکشه تو بهترین و امن ترین جای رختخوابم میخوابونم که یه وقت تو تکون خوردنای بیش از حدم لهش نکنم اون چی ؟
خیلی خوب مینویسید. این عروسک هم خیلی ناز شده.
لطف دارید
اگر دردی وجود نداشت هیچوقت هیچ چیز باارزشی خلق نمیشد
موافقم