تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

تانگوی چند نفره

ارامشی که نیست در جنگی هم اگر حاضر نبودیم ، جنگی در ما حاضر بوده همیشه .

خوشی


من تو اوج ناخوشی خیلی خوشم  می دونید چرا؟ چون هر روز برای رفتن به سر کار از کنار قبرستون شهرمون میگذرم ، روزی  2 بار ، هفته ای ده بار چون پنجشنبه وجمعه ها تعطیلم :)

ماهی 56 بار وسالی 672 بار و تمام این لحظات به  خودم میگم دنیا ارزشی نداره که بخوای چار چنگولی بهش بچسبی عموی میلیاردرت یه گوشه همینجا خوابیده ، رفتگر محلمونم گوشه دیگش  پس حرص نخور ته همه زندگیا ، امتیازا وسازماندهیا پیشرفتها و پسرفتها  داشتن ها نداشتن ها و هزاران های دیگه یه خط ممتد اینجوریه ________________ 


این روزا که شهر پر شده از پوستر و نمایشگاه دفاع مقدس بدجور دلم میخواد شهید مفقود الاثر میشدم  دله دیگه کاریش نمیشه کرد :)))


نظرات 3 + ارسال نظر
آبلوموف دوشنبه 29 شهریور 1395 ساعت 22:00

سلام بر شهیده ی مفقودالاثر :))

علیک سلام ترکه توت خور سابق :))

بندباز دوشنبه 29 شهریور 1395 ساعت 11:12 http://dbandbaz.blogfa.com/

حالا چرا شهید مفقود الاثر؟!!...

مفقودالاثرا مثل پرنده های مهاجرن به هیچ جا تعلق ندارن
یه حس خیلی خوبی به شهدای مفقودالاثر و گمنام دارم

سامورایی دوشنبه 29 شهریور 1395 ساعت 10:45 http://samuraii84.persianblog.ir/

با مفقودالاثر شدن موافقم.
مدتهاست قبرستون نرفتم. خیلی وقته میخام برم بهشت زهرا ولی فرصت نشده یا تنبلیم شده. باید یه سر برم حتمن

من که هر روز از کنارقبرستون رد میشم وبرای امواتم فاتحه میخونم وبه خودم تلنگر میزنم جوری که بابا بزرگم چند وقت پیش اومده بود تو خواب اقوام گفته بود به این دختر بگین خستمون کردی از بس آرامشمونو بهم میزنی دست از سرمون بردار :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد